به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:
سرچشمههای انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه را باید در عمق تاریخ فرانسه جستوجو کرد، ماحصل بنیادی انقلاب توسعه ملی را شتاب بخشید بیآنکه موجب انحراف در سمت و سوی تاریخی کشور شود. به قول شاتوبریان، گرچه انقلاب را نجیبزادگان آغاز کردند، چنین مینمود که انقلاب آخرین پرده نمایش مبارزه بین اشرافیت و نظام پادشاهی کاپتی باشد و بدینترتیب نقطه پایانی شد بر تاریخ طولانی پادشاهی در کشور. با تکمیل این روند به دست فرودستان جامعه، انقلاب ظهور بورژوازی در فرانسه را قطعی کرد و تاریخ نوین فرانسه را رقم زد. با عبدالعلی براتی، مترجم کتاب سه جلدی «انقلاب فرانسه»، تالیف ژرژ لوفور به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
ویژگی انقلاب فرانسه در این مجموعه سه جلدی چگونه بیان شده است؟
عنوان فرعی جلد اول مجموعه «انقلاب فرانسه»، از سرچشمههای انقلاب تا سال ۱۷۹۳، و جلد دوم «انقلاب فرانسه، از سال ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۹» است و جلد سوم به «ناپلئون بناپارت» اختصاص یافته است. در جلد یکم توصیف روشن و آشکاری از وضعیت جهان و عواملی که به وقایع سال ۱۷۸۹ منجر شد، آمده و به خواننده کمک میکند تا دریابد که چگونه رخدادی به ظاهر عادی میتواند به چنان تحول شگرفی بینجامد و رهنمودی باشد برای معاصران و نسلهای آینده. حتا در فرانسه امروز میتوان دید که چگونه این رویداد بر باورهای سیاسی مردم تاثیر گذارده است. مجموعه سه جلدی ژرژ لوفور با نگرشی جامعهگرایانه نشان میدهد که چرا انقلاب نقطه عطف تاریخی بسیار مهمی بوده است، نه تنها برای فرانسه که برای کل بشریت.
چرا تصمیم به ترجمه «انقلاب فرانسه» گرفتید؟
ترجمه این کتاب سه جلدی را بنا به توصیه و تاکید دوست گرانقدرم خشایار دیهیمی حدود پنج سال پیش آغاز کردم. انقلاب فرانسه نقش بسیار شگرفی در شکلبندیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اروپا و نیز جهان داشته است. کتاب اثری است فراتر از تاریخ انقلاب فرانسه و لوفور در جلد اول پیشزمینههای اجتماعی و فکری و نیز ساختار اقتصادی اروپا و تا حدی جهان را مورد بررسی قرار میدهد. از آنجا که بسیاری از مفاهیم سیاسی که امروز با آنها آشناییم مانند لیبرالیسم، سوسیالیزم، جناح راست و چپ، حقوق انسان و شهروند و… طی سالهای انقلاب فرانسه پا به عرصه حیات سیاسی نهادهاند و طی جنگهای ناپلئونی به دیگر کشورهای اروپایی بسط یافتهاند، حتی امروز شناخت عمیقتر انقلاب فرانسه میتواند راهگشای بسیاری از مفاهیم اجتماعی و سیاسی باشد. در اینجا به بخشی از یادداشت پل. ه. بیک اشاره میکنم که روشن و آشکار اهمیت این کتاب پژوهشی را خاطرنشان میکند:
«دانش لوفور و گزارشنویسیهای دقیق او باعث شد که مجموعه مردم و تمدنهای او بسیار فشرده و حاوی مطالب متنوعی باشد، گرچه در حفظ موضوعیت و مرتبط بودن مطالب شاهد توانایی شگفتانگیز او هستیم. سبک بلافاصل او تاثیری پرقدرت و فزاینده داشت و آنگاه که به جمعبندی و تفسیر مطالب میپردازد، فصیح و فاخر مینویسد.»
مجموعه سه جلدی انقلاب فرانسه نه تنها به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که منجر به بروز انقلاب شد، میپردازد بلکه به نقش شخصیتها در تاریخ به دور از هرگونه تعصب و جانبداری ایدئولوژیک اهمیت میدهد.
در مقدمه مترجم کتاب از فرانسه به انگلیسی (الیزابت ماس ایوانسن) میخوانیم: «انقلابی که چنان پرشتاب میبالید، امیدهای پرشوری را در ورای مرزهای فرانسه موجب شد. البته این رخداد با واکنش خشونتآمیز پادشاهان و اشرافیت هم روبهرو شد که انقلاب را تهدیدی بر موقعیت خود میدیدند. تاثیر انقلاب فرانسه هنوز هم در حیات انسانی امروز پابرجاست. با این همه، اگر امروز، آن رویداد را فصلی در تاریخ جهان به شمار میآوریم، خواننده نباید انتظار داشته باشد که همین تلقی از انقلاب در زمان وقوع آن حاکم بوده است.»
یکی دیگر از ویژگیهای بارز کتاب فراز و فرودهای جنبشهای اجتماعی در سالهای انقلاب و نقش آن در جنبشهای مردمی دیگر کشورهای اروپایی و نیز مستعمرات است.
از دوستان گرامی میخواهم که کتاب را مطالعه کنند تا بهتر و بیشتر به عمق و ژرفای کنشها و واکنشهای مولفههای اجتماعی و سیاسی دخیل پی ببرند. این پژوهش و تامل در آن میتواند در تحلیل و تبیین شرایط امروز کشورمان یاریرسان باشد. همین عامل انگیزهای بود بس نیرومند که به کار ترجمه این اثر حجیم سهجلدی بپردازم.
با توجه به اینکه انقلاب فرانسه یکی از پیشتازترین، هیجانانگیزترین و وحشتآورترین دورههای تاریخ اروپا بود، آیا به صرف این «ترینها» باید آن را مطالعه کرد؟
بسیاری از ایدههای ما درباره سیاست و دموکراسی در دوران این انقلاب شکل گرفته است. تنشهای بین جناحهای چپ و راست، ایدئولوژیهایی مانند لیبرالیسم و سوسیالیزم و ایده حقوق بشر و شهروند، همه و همه طی آن سالهای پرآشوب شکل گرفته و قوام یافتهاند. در این انقلاب نقش تمامی طبقات و اقشار جامعه به گونهای علمی و مستند نشان داده شده است: تاکید مولف روی رویدادهای سال ۱۷۸۹ است و نشان میدهد که چگونه قدرت سلطنت چنان برقآسا و دور از انتظار فرو پاشید. تمرکز این پژوهش در تشریح پدیده انقلاب روی پنج رسته و طبقه اجتماعی است:
-اشرافیت (طبقه کوچک و در عین حال صاحب امتیاز و حاکم)
-روحانیت (ارباب کلیساها و متولیان موقوفات و نهادهای مذهبی)
-بورژوازی (طبقه متوسط شهری که از راه تجارت و خدمات گذران میکرد)
-تودههای شهری (کارگران و تهیدستان ساکن در شهرها)
-دهقانان (طبقه سنتی کشاورزان و کارگران روستایی)
اکثریت قریب به اتفاق جامعه فرانسه بخشی از «طبقه سوم» یا «عوام» بودند که در برگیرنده میلیونها دهقان، پیشهوران و صنعتگرانی بود که در کارگاهها مشغول به کار بودند. با این حال، طبقه سوم همچنین شامل حقوقدانان و بازرگانان ثروتمند و تحصیل کرده بود که اشتراکات بیشتری با اشراف داشتند تا با اعضای فقیرتر طبقه سومیها. بورژوازی بیشتر و به مدد نظریهپردازانی چون ولتر، منتسکیو، سن سیمون و… توانست با تکیه به تهیدستان شهری و روستایی اشرافیت و روحانیت صاحب امتیاز را محدود و تا حدی از آنها خلع ید کند. اشراف و روحانیون از مالیات معاف بودند. انقلابیون به رستههای ممتاز تاختند و توانستند دگرگونیهای عظیمی در جامعه فرانسه را رقم بزنند. بد نیست در اینجا به عریضهای که شاهزادگان در ۱۲ دسامبر سال ۱۷۸۸ برای لویی شانزدهم فرستادند اشاره کنم (ص ۱۳۹ و ۱۴۰ کتاب، جلد اول) که حاکی از انعکاس نا رضایتی مردم و هشدار وضعیت انقلابی است:
«…دولت در خطر است… انقلابی در اصول حکومتی قریبالوقوع است… دیری نمیپاید که حقوق مالکیت دستخوش حمله خواهد شد، نابرابری ثروت دلیلی اعلام خواهد شد برای اصلاحات: لغو حقوق فئودالی از هم اینک پیشنهاد شده است… اعلی حضرت آیا روا میدارند تا نجیبزادگی شجاعانه، دودمانی و محترم معظماله را فدا کنند و آن را به حضیض حقارت بیندازند؟ … ارادهای بفرمایید که طبقه سومیها دست از گستاخی نسبت به حقوق دو طبقه نخست بردارند… اصلح آن است که این طبقه خواسته خود را محدود به کاهش مالیاتها کند که شاید سببساز رنج بیش از حد ایشان شده است؛ باشد که دو طبقه نخست نیز در پاسخ به این همدلی و با تکیه بر خوی سخاوتمندانهشان در ارج نهادن به رنج طبقه سومیها، از حقوق قانونی خود نسبت به امور مالی بگذرند و تعهدات خود را نسبت به عامه مردم با برابری کامل بپذیرند.»
جایگاه انقلاب فرانسه در پژوهشهای تاریخی کجاست؟
مطالعه پژوهشهای تاریخی از هر نوع به ما کمک میکند تا از تعصب و یکسونگری و سادهاندیشی حذر کنیم و پیچیدگیها و رمز و رازهای کنشهای اجتماعی و سیاسی را بهتر درک کنیم. انقلاب فرانسه به دلیل نوآوریها، تدوین قانون اساسی، اصل تفکیک قوا و تحکیم پایههای دموکراسی پارلمانی و نقش مردم در خیزشهای اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است. به یمن خیزشهای سیاسی در سال ۱۷۸۹ در فرانسه، قدرت استبداد به گونهای فاحش کاهش یافت و ایدههای نوین حاکمیت –اینکه مردم منشا و بنیان قدرت سیاسیاند- شکوفا شد.
در ترجمه این مجموعه حجیم با چه مشکلاتی روبهرو بودهاید؟
یکی از مهمترین مشکلات تطبیق ترجمههای مختلف با یکدیگر و مساله دیگر آواشناسی اسامی بود. تا حد امکان تلاش شده که تلفظ نامها هم آوا با زبان اصلی باشند. در هر کجا که مترجم لازم دانسته، پانوشتهایی در همان صفحات آورده که میتواند به درک بهتر مفاهیم یاری رساند. ترجمه کتاب حدود پنج سال و کار ویرایش، تدوین و حروفنگاری کتاب هم بیش از یک سال زمان برده است. جا دارد از نشر صدای معاصر و کادر فنی آن برای آمادهسازی این مجموعه به شکلی چشمنواز سپاسگزاری کنم.
نظر شما