شناسهٔ خبر: 11649 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نقدی بر آثار جشنواره(10)/«میهمان داریم» ساختۀ محمدمهدی عسگرپور؛

روایتی خام از موضوعی ارزشمند

مهمان داریم میهمان داریم، سعی می‎کند ارزش برخی از مفاهیم، چون باور به زنده بودن شهدا، ایثار و شهادت را در مخاطب قوت ببخشد؛ اما در این راه ضعیف عمل کرده است و با بازی تصنعی بازیگران، این ضعف دوچندان جلوه‎گر می‎شود به‌گونه‎ای که مخاطب آن را پس می‌زند.

فرهنگ امروز/فاطمه موسوی: فیلم میهمان داریم به کارگردانی و نویسندگی محمدمهدی عسگرپور، از جمله تولیدات حوزه هنری در جشنواره‌ی امسال است. این فیلم به محتوایی بسیار ارزشمند پرداخته است، مشکلات و دردها و رنج‎های یک خانواده‌ی شهید.‎

میهمان داریم روایتی احساسی است از زندگی پدر و مادر پیری که 3 فرزند خود را در راه اسلام فدا کرده‌اند و هیچ‌گونه شکایتی در این باره ندارند و رضا تنها فرزندشان، جانبازی است قطع نخاع که در آسایشگاه جانبازان بستری است. رضا به‌تازگی با خبر شهادت دوست و همرزمش کمال از لحاظ روحی بسیار آشفته شده و دائماً آرزوی مرگ میکند و به انتظار این لحظه نشسته است. او رفتار مناسبی با اطرافیانش حتی با پدر و مادر مهربان خود ندارد و با آن‎ها نیز کج‎خلقی می‎کند، داروهایش را نیز مصرف نمیکند، گویی با همه لج کرده است. به اصرار پدر، رضا را درحالی‌که آمپول خواب‎آور به او تزریق کرده‎اند و خواب است به خانه می‎آورند؛ اما رضا باز هم به کج‎خلقی‎هایش با پدر و مادر ادامه می‎دهد. در این میان محبوبه خواهر کمال -دوست شهیدش- علاقه‌مند است با رضا ازدواج کند؛ اما رضا که از وضعیت جسمانی و روحی خود به شدت خسته شده حتی به این موضوع نمی‎اندیشد، او اعتقاد دارد که اشتباهی زنده است.

 فیلم، سنت و مدرنیته را در برابر هم قرار می‎دهد. در همسایگی آن‎ها ساختمان در حال ساختی وجود دارد که موجب اذیت و آزار این خانواده‌ی سنتی که در خانه‎ای بسیار قدیمی زندگی می‎کنند، شده است و آرامش آنان را برهم زده است و با هر ضربه‎ای ترکی بر دیوار این خانه‌ی قدیمی می‎نهد. در نیمه‌شبی که پدر و مادر و رضا خواب هستند، در اثر همین ضربات لوله‌ی گاز بخاری جدا می‎شود و مخاطب هر لحظه فکر میکند که در اثر نشت گاز، رضا و پدر و مادرش خواهند مرد؛ اما داستان از این به بعد روندی دیگر را پی‎ می‎گیرد. عباس و حسین برادرهای دوقلوی رضا و زینب خواهرش به خانه می‎آیند، گویی آن‎ها که از سفری طولانی آمده‎اند، خانواده را از مرگ نجات می‎دهند و شیر گاز را می‎بندند، آن‎ها با آمدنشان فضای نشاط را دوباره به خانه بازمی‎گردانند، خانه با حضور آن‎ها روحی دوباره می‎گیرد، همه با هم شروع به تعمیر خانه و تمیز کردن آن می‎کنند، همه‌ی این کارها را انجام می‎دهند چون صحبت از مهمانی است که قرار است به خانه‌ی آن‎ها بیاید. در نهایت فیلم با سکانسی پایان می‎یابد که رضا و پدر و مادرش در اتاق نشسته‎اند و ماجرای شهادت عباس و حسین و زینب را برای مهمان خانه تعریف می‎کنند. مهمانی که به نمایش درنمی‎آید؛ ولی به نظر می‎رسد این میهمان عزیز رهبر انقلاب است که به دیدار این خانواده‌ی شهید آمده است.

فیلم‌ساز به استفاده‌ی ابزاری از نام و جایگاه جانبازان و رزمندگان نیز اشاره می‌کند. کمال، جانباز شیمیایی را رئیس اداره‌ای می‌کنند تا بگویند یک شیمیایی را سرکار گذاشته‌ایم و در سایه‌ی نام او هر کار میخواهند انجام میدهند و در نهایت در جواب اعتراض کمال به او میگویند که یا استعفا بدهد و در خانه بنشیند یا او هم قاطی بازی آن‌ها بشود، پس کمال می‌رود در خانه می‎نشیند. همچنین به این موضوع اشاره می‎کند که شهدا و جانبازان برای هدف بالاتری جان خود را در طبق اخلاص گذاشته‌اند و در ازای آن توقعی ندارند؛ ولی این مسئله باعث نمی‌شود که جامعه در قبال آن‌ها دِینی نداشته باشد.

میهمان داریم، سعی می‎کند ارزش برخی از مفاهیم، چون باور به زنده بودن شهدا، ایثار و شهادت را در مخاطب قوت ببخشد؛ اما در این راه ضعیف عمل کرده است و با بازی تصنعی بازیگران، این ضعف دوچندان جلوه‎گر می‎شود به‌گونه‎ای که مخاطب آن را پس می‌زند. یکی از نقاط قوت فیلم عسگرپور دیالوگ‎های قوی آن است؛ اما این دیالوگ‎ها نیز در برابر بازی ضعیف بازیگران، کم‌رنگ جلوه می‎نمایند و تأثیرگذاری خود را تا حد زیادی از دست می‌‎دهد. در این میان تنها بازی خوب بهروز شعیبی در نقش رضا، کمی به حال و هوای فیلم کمک می‎کند.

کلیت فیلم این موضوع را می‎رساند که کارگردان به‌خوبی به حرف‌های در دل مانده‌ی خانواده‌ی شهدا و جانبازان آشناست؛ اما در نهایت می‎توان گفت که میهمان داریم یک نوستالژی برای نسل اول و دوم است که پا را از حد بازگو کردن یک‌سری حرف در دل مانده فراتر نمیگذارد.

 سه شهید در نیمه‌شبی هبوط می‎کنند و مانند فرشتههای نجات خانواده‌ی خود را از مرگ نجات می‎دهند و به عبارتی به تقدیر خدا مبنی بر زنده ماندن آنها، جامه‌ی عمل می‎پوشانند. آن‎ها با آمدنشان به خانه مشکلات خانه را برطرف می‎کنند و با حضور عینی نزد پدر و مادرشان خاطرات شیرین گذشته را برایشان تداعی می‎کنند؛ اما متأسفانه این‌گونه پرداخت نامتجانس از مسئله‌ی شهادت بر دل مخاطب نمی‎نشیند و برای او باورپذیر نمی‎باشد، در نهایت ساخت ضعیف آن بر محتوا چیره می‎شود و تأثیرگذاری آن را بسیار اندک می‎کند و فیلم را در دسته‎بندی فیلم‎های کلیشه‎ای قرار می‎دهد.

 

نظر شما