به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ موضوعی که در این شبها مورد بحث است یکی از مسئلههای مهم در نوع نگرش و سبک زندگی ماست. باید جوانان برومندی که دستی در فرهنگ و فکر دارند برای اصلاح خوف مردم یک فکری بکنند. در بسیاری از اوقات نباید مستقیم سراغ بدیها و یا خوبیها رفت. پایههای آنها اگر درست نباشد نمیشود از رذایل اخلاقی جدا شد و به فضایل اخلاقی گرایید. زیرساختهای جامعه کمک میکنند تا دین در آن جامعه محقق شود. بحث از امتحان و ترس در این مجالس ما یک اتاق فکر و اتاق کار است و یک قرار ستادی است. بباید روی این موضوع در گسترهی جامعه کار کرد و آن را گسترش دهیم و فواید آن به خودمان هم میرسدهمانگونه که میفرماید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون (۲۰۰، آل عمران)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فراخوانيد و در جنگها پايدارى كنيد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.
بیان میکند که هم خودت صبر کن و هم باهم صبر کنید چرا که بین آنها تفاوت است. جامعه هم خودش وجودی دارد و یک حقیقت مستقلی برای خودش دارد که از تکتک افراد بیشتر است. نیاز به جریان سازی و ایجاد موج مثبتی برای جامعه است. اگر داستانها و سریال های ما مبتنی بر امتحان باشد، تفکر ما درباره زندگی متحول میشود. در زندگی باید به دنبال گمشده خود یعنی امتحان باشیم و گمشده دیگر ترس است که زندگی بدون ترس را برای خود قابل تصور نمیدانیم. اگر خوب و منصفانه فکر کنیم به این میرسیم که با ترس برای تکتک افکارمان انگیزه سازی میکنیم. از این که ضایع بشوید نترسید و از زشت بودن خودتان را نیارایید و از ترس خراب شدن پیش مهمان از او خوب پذیرایی نکنید و از این جمله کارها را از ترس انجام ندهید.
امتحان در ترس این است که نترسیم. اگر نترسیم استعدادهای ما شکوفا میشود. برای اینکه زیبایی خوب است و به دیگران احترام بگذاریم و برای احترام گذاشتن به چشم دیگران خوشچهره ظاهر شویم. با این دلیل که مهمان حبیب خداست او را گرامی بداریم.
ترس یکی از زیرساختهای جامعه است. حتی اگر شده با ادبیات غیردینی شده باید روی آنها کار شود. چون بدون ادبیات دینی هم میفهمیم که آن زشت است. حجاب و بیحجابی را به کمک ادبیات دینی میشود فهمید که کدام خوب است و کدام بد. ولی در ترس نیازی به دین نیست که بفهمیم که ترس خوب است یا بد است. حیا هم همین گونه است.
»إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» اگر حیا نداشتی هر کاری خواستی انجام بده.
بدون دین و فراتر از دین و بیرون دین باید روی حیا کار کنیم. ما به دنبال فیلمهایی که اسلامی باشد نیستیم بلکه میخواهیم به گونهای نباشد که ترس و بیحیایی را تئوریزه کند.
حجاب باید زیرساختهایش اصلاح شود نه قوانین مربوط به خود حجاب بلکه به قوانین مربوط به خانواده و جامعه و ... باید پرداخته شود. اما در حیا اگر به حیا پرداخته نشود دین که هیچ امنیت را هم نمیشود فراهم کرد.
ترس هم از جمله مقولههایی مانند حیا است. اگر شجاع باشند خودشان آدم میشوند و دین را در آسمان میقاپند و میگیرند. یک کمی که دل و جرأت داشته باشند توازن عقلی پیدا میکنند. کسی که با ترس گریه کند گریهای او ارزشی ندارد.
یکی از فواید نترسیدن خلاقیت است. خلاقیت به دنبال نترسیدن خواهد بود. آدم خلاق باید شجاع باشد تا هنگامی که علم به ذهن او میرسد با عقلی آزاد و با مهار ترس بتواند آن علم را به کار گیرد. ترسهای از فقر و ترسهای موهوم دیگر او را نگیرد.
أَهْلَكَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ. (از چهل حدیث حضرت امیرالمؤمنین) دو چيز مردم را هلاك كرده: ترس از ندارى و فخرطلبى.
بحث ترس مطلبی است که هر چه فکر میکنیم و تاریخ را مطالعه می کنیم و قرآن میخوانیم و روی آن کار میکنیم به این می رسیم که مهم است. ترس را باید از بین برد.
ترس زود یک انرژی در دل انسان ایجاد میکند ولی در درازمدت انسان را فلج میکند. ترس آدم را زود راه میاندازد ولی قدرت حرکت او گرفته میشود. با ترس نمیتوان برای اندیشههای عمیق انگیزه پیدا کرد. اگر از خدا ترسیدیم ترسمان از دیگران میریزد؛ اگر از خدا بترسیم خدا دیگران را از ما میترساند.
مَا سُلِّطَ عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلا مَنْ خَافَهُ (حدیث۱۸۱۳ ، نهج افصاحه)
خدا بدش میآید که از غیر از او بترسی. فقط او است که تو را ضرر نمیرساند و به تو آرامش میدهد. به هر کسی امید داشته باشیم خداوند ما را به او واگذار میکند. اینچنین افرادی به دنبال در نیمهبازمیگردند و میگویند خدا یک راهی به ما نشان بده. ملائکه هم برای او وساطت میکنند ولی خدا میفرماید که او الآن یک درب دیگری مییابد او "همهجایی" است بعد میگوید خدا من میروم بر میگردم.
از دیگر ریشههای ترس محبت و علاقه است: تا وقتی که حب الدنیا در دل ماست میترسیم.
عن رسول الله صلی الله علیه و آله أنَّهُ قالَ: مَن أحَبَّ الدُّنیا ذَهَبَ خَوْفُ الاخِرَةِ مِنْ قَلْبِهِ (بحارالانوار، ج۶، ص۳۸) هر کس دنیا را دوست بدارد، ترس آخرت از دلش فرومیریزد.
خوف از دنیا برای انسان باقی میماند. اگر آبرویت را دوست داشته باشی از آن میترسی در صورتی که آبرو هم دست خداست. او ست که آبرو را حفظ میکند. اگر به خدا بپردازیم اینها به دنبال ما میافتند. نیازی به درخواست ما ندارند. یکی از زشتترین اثرات محبت به دنیا ترس است.
این دنیا نوکر و غلام ماست. اگر به دنبالش نیفتی دنیا برای ما ناز میکند.
روایت داریم کسی که به دنبال مجالس روضه نباشد خداوند سر او را شلوغ میکند. که خود او اقرار میکند که وقت ندارم. کسی که برای رفتن درب خونه ی اباعبدالله الحسین وقت میگذارد خداوند او را بیمار رفتن به هیئت میکند. خداوند برکتی به او میدهد که تعجب او را هم بر میانگیزد.
اگر جمعبندی کنیم به این نتیجه میرسیم که باید از خدا بترسیم و دنبال دنیا نباشیم تا خود آن به سمت ما آید.
رزقتان سهمیهی شماست برای چی دوستش دارید؟ اگر او را مورد توجه قرار دهید از زایل شدن و از دست دادنش میترسید. چرا دنیا را دوست میداریم در صورتی که فرقی نمیکند که او را دوست نداشته باشیم. اگر پول لازم دارید نیازی به دوست داشتنش نیست. محبت به دنیا ترس از دنیا را به دل شما میریزد.
اگر خدا را دوست داشته باشید هم از خدا میترسید. امام علی (ع) میفرمایند: و هم في ذلك خائفون ليس خوفهم خوف شك و لكنهم خافوا أن يكونوا مقصرين في محبتنا و طاعتنا (وسائل الشیعة، ج ۱۱)
ترس آنها ترس از شک نیست بلکه خوف آنها از سر تقصیر در محبت و طاعت است.
نظر شما