به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ این آثار عبارت است از: «آقای وُس»، «ارابهسواران»، «زندهها و مردهها»، «درخت انسان»، «مرد نقاش»، و« تولد دوبارهی اِدی توآیبورن».
پاتریک وایت (۲۸ می ۱۹۱۲-۳۰ سپتامبر ۱۹۹۰) اولین نویسندهی استرالیایی است که توانست نوبل ادبیات ۱۹۷۳ را به خاطر روایتهای حماسی و روانشناسانهاش که فصل نوینی در تاریخ ادبیات بود، از آن خود کند.
آثار وایت دربرگیرندهی مسایل هویتی، پرسشهای هستیشناختی و ضعفها و ریاکاریهای بیشمار انسانی است که با استعارههای بدیع و نو درهم میآمیزد. وایت شخصیت عجیبی داشت: از پذیرش عنوان «شوالیه» که در سال ۱۹۷۰ به او تعلق گرفت، اجتناب کرد. او حتی در مراسم دریافت جایزهی نوبل هم شرکت نکرد و نماینده ای فرستاد تا جایزهاش را تحویل بگیرد. وایت تمام پولی را که از جایزهی نوبل به دست آورد، صرف راهاندازی «بنیاد جایزهی پاتریک وایت» نمود که همهساله به نویسندگان مستعد و خلاق تعلق میگیرد. وی در سال ۱۹۷۹ که نامزد دریافت جایزهی ادبی بوکر شده بود، درخواست کرد نامش را از میان اسامی نامزدها خط بزنند تا با این کار شانس دریافت این جایزه را به نویسندگان جوانتر بدهد. وایت یکبار دیگر هم وقتی دیگر در قید حیات نبود، برای رمان «مرد نقاش» نامزد جایزهی بوکرِ نویسندگانِ مُرده شد.
وایت در عمر ۷۸ سالهاش، ۱۲ رمان، سه مجموعه داستان کوتاه، و هشت نمایشنامه نوشت.
مُردهها و زندهها (۱۹۴۱): زندگی یک خانوادهی غمگین را در لندن افسرده روایت میکند؛ داستان خواهر و برادری به نامهای ادن و الیوت استندیش و مادرشان کاترین. هریک از این سه استندیش زیر یک سقف مشترک زندگی متفاوتی دارند و در خلوت خود در جستوجوی غایت زندگی هستند. وایت این رمان را تاریکترین اثرش میداند. «مُردهها و زندهها» جزو هزارویک کتابی است که باید پیش از مرگ خواند.
درخت انسان (۱۹۵۵): به زندگی خانوادهی پارکر در طول چند دهه میپردازد. محوریت رمان را این سوال شکل میدهد: انسان کیست و حقیقت وجودی او چیست؟ خود وایت در معرفی درخت انسان اینگونه مینویسد: «سطح زندگی را بسیار ملالآور، یکنواخت و زشت یافتم. میبایست ظرافتی در قلب این زشتی نهفته میبود تا این حیات را معنا میبخشید. در جستوجوی آن جوهر ناب، رمان درخت انسان متولد شد.» این رمان جزو هزارویک کتابی است که باید پیش از مرگ خواند.
آقای وُس (۱۹۵۷): اولین موفقیت چشمگیر وایت در استرالیا با این رمان بود که در همان سال انتشارش توانست جایزهی ادبی مایلز فرانکلین را از آن او کند. «آقای وُس» بر اساس زندگی کاشف و طبیعیدان پروسی به نام لودویگ لایشهارت در قرن نوزدهم میلادی نگاشته شده که در سفری در بیابانهای استرالیا ناپدید میشود. «آقای وُس» سفری است مکاشفهآمیز در روح و ذهن شخصیتهای داستان. این رمان جزو هزارویک کتابی است که باید پیش از مرگ خواند.
ارابهسواران (۱۹۶۱): این رمان در لیست پرفروشترینهای زمان خود قرار گرفت و جایزهی فرانکلین را برای وایت به ارمغان آورد. همچنین برندهی نشان طلای انجمن ادبیات استرالیا در سال ۱۹۶۵ شد. در رمان «ارابهسواران»، وایت تمثیلات توراتی را به اوج هنری میرساند. این رمان روایت چهار نفر است که تنها حلقهی اتصال آنها تجربهی اسرارآمیز ارابهی آتشین حزقیال نبی است.
مرد نقاش (۱۹۷۰): این کتاب در سال ۲۰۱۰ نامزد دریافت جایزهی بوکر نویسندگان مُرده شد. وایت در این رمان علاوه بر روایت زندگی یک نقاش که در اصل بر اساس بیوگرافی خودش است، به مباحثی چون معنای زندگی، جستوجوی حقیقت و رنجهای یک هنرمند میپردازد. شاید بهترین تصویر رمان این جملهی وایت باشد که شمای کلی رمان را در خود دارد: «هیچچیز به اندازهی انسان، غیرانسانی نیست!»
تولدِ دوبارهی اِدی توآیبورن (۱۹۷۹): این رمان در همان سال انتشارش، نامزد دریافت جایزهی ادبی بوکر شد، اما وایت درخواست کرد تا نام او را از میان اسامی نامزدها خط بزنند تا با این کار شانس دریافت این جایزه را به نویسندگان جوانتر بدهد. همانند بیشتر آثار وایت، محوریت این رمان نیز مسالهی هویت است؛ مشاجرات یک ماجراجو به نام هربرت مورفی با مادرش که ادعا میکند او «ادی» دخترِ مادرش است.
مجموعه آثار پاتریک وایت با ترجمهی سارا مصطفاپور و از سوی نشر «شورآفرین» منتشر میشود.
نظر شما