فرهنگ امروز/ حجت امانی*
هنر دوره قاجار، به نوعی هنر دوره گذار محسوب میشود. مضامین آن اشارهای است به آیندهای که هنوز متولد نشده و صرفا گذشته را نشان نمیدهد. هنر این دوره، به دلایل درخور توجهی؛ ازجمله آغاز دوره مدرنیسم در ایران، ورود صنعت چاپ و کتاب، رواج روشنفکری، تأسیس دارالفنون، رواج بیان فردیت، وضعیت ناایستا و گذرایی را به تصویر میکشد. با بررسی نمونههای انتخابشده، عناصر و نشانههای آشکار و پنهان آثار هنرمندان هنرهای تجسمی مدرن و معاصر ایران که پیوندی با دوره قاجار دارند، شناسایی و واکاوی و پس از بررسیهای ابتدایی روشن شد بسیاری از عناصر و ویژگیهای هنر قاجار، هنوز در هنر امروز ما جریان و تداوم دارند که میتوان آنها را در سه سطح طبقهبندی و بررسی کرد:
- اول: آثاری که به طور مستقیم از هنر دوران قاجار بهره گرفتهاند.
- دوم: آثاری که از نقشمایهها و نمادهای دوران قاجار متأثر شدهاند.
- سوم: آثاری که در لایههای پنهان خود از مضامین این فرهنگ نشئت گرفتهاند.
بررسی نمونههای موجود نشان میدهد هنرمندان دهههای ٤٠ و٥٠ به بهرهگیری از عناصر ظاهری و صورتبرداری از نمونههای نقاشی دوره قاجار تمایل بیشتری داشتهاند. به بیان دیگر، شاید بتوان به طور کلی اینگونه گفت: سیر تحول هنر قاجار در هنر معاصر و جدید ایران از صورت و ظاهر به لایههای بعدی و پنهانتر نفوذ کرده است.
مقدمه
در هنر معاصر و جدید ایران، همواره در کنار نوجوییها، عناصر و سنتهای هنری مربوط به گذشته تداوم داشته است. این عناصر، گاهی بهوضوح دیده میشوند و گاه در لایههای درونی و در بطن آثار جای گرفتهاند. در بین آثار هنرمندان مدرن، معاصر و جدید ایران، استفاده از عناصر و نقشمایههای دوره قاجار به وفور دیده میشوند. این هنرمندان علاوه بر بهرهگیری از عناصر نوین، از عناصر دورههای پیشین، بهویژه دوره قاجار نیز بهره گرفته و گاه هر دو را به هم میآمیختهاند تا به قابلیتهای بیانی نو- در قالبهای جدید- دست یابند. آنها در این راه همواره به عناصر تزیینی این دوران توجه خاصی داشتهاند.
شاید بتوان با ملاحظاتی گفت هنر معاصر و جدید ایران، پدیدهای وارداتی بوده و ریشه در بسیاری از جریانهای هنری جهان دارد. این هنرها که در ابتدای ورود با استقبال بسیاری ازجمله نسل جوان مواجه شد، در روند روبهرشد خود در ایران، با پشتسرنهادن شور و هیجانهای اولیه، به شکل معقولی به حیات خود ادامه داد. برخی از هنرمندان ایرانی با پناهبردن به عناصر و نقشمایههای دوره قاجار، به طرح مسئله هویت بومی، سنتی و لزوم آن در آثار هنری خویش پرداختند که این فرایند همچنان ادامه دارد.
سالهای گذشته، هنر دوره قاجار را بدون درنظرگرفتن شرایط تاریخی و واقعیتهای اجتماعی با واژگانی چون «ضعیف» یا «پیشپاافتاده» و امثال این تفسیر و هنرمندان این دوره را «نابلد» و آماتور معرفی میکردند، اما امروزه با بازشناسی ابعاد زیباییشناختی و معیارهای آن در هنر قاجار - که هنوز هم ادامه دارد- از آن به عنوان مکتب هنری مستقل و فاخر یاد میشود. با شناخت جنبههای تازه این مکتب هنری، میتوان در این دوره - که نشان زنده و جاریبودن آن است- حضور مشهود و پنهان جنبههای مختلفی را دید. جنبههایی که تا عصر حاضر تداوم یافته است.
در سالهای اخیر، به دلیل شرایط خاص سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، توسعه و گسترش گرایشها و رویههای هنری در کشورمان شتاب گرفته و از سوی هنردوستان، بهویژه هنرمندان نسل جوان پیگیری میشود. دراینبین بهرهگیری از ویژگیهای تصویری دوره قاجار اولویت خاصی دارد. آثار بهوجودآمده از این فرایند در ایران، نشاندهنده حضور فرهنگ تصویری قاجاری و جایگاه آن در هنر مدرن و معاصر و جدید ایرانی است. استفادههای فزاینده و گاه نابجا از این فرهنگ تصویری در آثار هنرمندان معاصر، بهویژه در عرصه هویتیابی تأملبرانگیز است و جاي انتقاد دارد.
نوقاجارگرایی
سابقه نقاشی قاجار به دورههای آخر صفویه، بهویژه دوران زندیه میرسد... . نقاشی و زندگی هنری دربار قاجار در حقیقت از دومین پادشاه این خاندان شروع میشود. فتحعلیشاه بیش از ٣٥ سال سلطنت کرد و همچنین دوران ٥٠ساله سلطنت ناصرالدینشاه که نسبتا دوران امن و آرامی بود و امکان پرداختن به امور هنری و تجمل ذوقی برای درباریان، شاهزادگان و اشراف و ثروتمندان تا حدی وجود داشت. خود شاه هم از ذوق بیبهره نبود یا لااقل به داشتن آن و علاقه به هنر تظاهر میکرد. چند طرح و سفرنامه و همچنین آلبومهایی از مجموعه عکسهای حرمسرا، زنان درباری و خودش، از او باقی مانده است. تحول اجتماع ایران در رابطه با غرب، آرامش نسبی و طولانی و هنردوستی شاه و به تقلید از او تظاهر درباریان و اشرافزادگان به هنردوستی، سبب رشد هنر در این دوران شد.
واژه «نوقاجارگرایی» در برابر آثار هنری و گرایشهای معاصر و جدیدی قرار دارد که از ویژگیهای دوران قاجاریه در سطوح مختلفی بهره گرفتهاست. نوقاجارگرایی فراتر از هنر و شامل همه واقعیات اجتماعی اعم از فرهنگی، اعتقادی، عرفی و... است، اما به هر صورت دربردارنده ژنهایی است که در خلق آثار هنری و ادبی بیتأثیر نبودند.
بررسی عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تأثیر هنر قاجار بر هنر مدرن و معاصر ایران
- به دلیل ورود هنرهایی چون عکاسی به ایران، دوره قاجار آغاز دوره مدرنیسم در تاریخ هنر ایران محسوب میشود. با این رویداد تاریخی، مفهوم هنر در کشور دچار دگرگونیهای عمیقی شده و برایندهای ساختاری، تکنیکی و محتوایی جدیدی را وارد جریان هنر ایران کرده است. از سوی دیگر، پدیدهای مانند آرشیو عکس در ایران که به نوعی به تثبیت سندیت تاریخی و گسترش رویکردهای زیباییشناسانه نیز میانجامد، در این دوره صورت میگیرد. این تحول در واقع، تصویریکردن واقعنمایانه (رئالیستی) از گذشته است که میتواند حس نوستالژیای ما را به دوران پیشین مرتبط کند. به بیان دیگر، میتوان گفت، کهنترین دوران «تاریخ تصویری واقعنمایانه» مربوط به زمان قاجاریه است. آنجا که پیش از آن تصاویر مستندی وجود نداشته و فرهنگ تصویری قبل، بیشتر به صورت «مثالین» مطرح میشده است. با وجود این، استفاده هنرمند معاصر و امروزین از بار تاریخی و حس نوستالژیک عکسها و نشانههای این دوره امری گریزناپذیر است.
- پدیده مهم مختص این عصر، انتشار «روزنامه» است. پدیدهای ارتباطی و مدرن که اساسا جزء ذاتی عصر مدرن محسوب میشود. انتشار روزنامه علاوه بر ترویج فرهنگ اطلاعرسانی، به لف و نشر دیدگاههای مختلف زیباییشناسی نیز منجر میشود. بدین وسیله امر اطلاعرسانی برای طیف گسترده مردم، از انحصار حوزههای سنتی درآمده و سیر استکمالی خویش را با سرعت زیادی طی میکند. همه این تلاشها منجر به پیدایی آگاهی جامعتری شده و تحولات شگرفی را در تاریخ اجتماعی ایران رقم میزنند که میتوان ازجمله آنها به انقلاب مشروطیت اشاره کرد. «ژورنالیسم» حامل فرهنگ و زبان خاصی است که حاصل مدرنیسم و دنیای جدید است. این پدیده، اطلاعات مختلف اجتماعی و فرهنگی را از انحصار حوزههای سنتی بیرون کشیده و مابین همه اقشار اجتماعی میگستراند. روزنامههای دوره قاجار دربردارنده تصاویری از واقعیتهای اجتماعیاند که در تأثیرگذاری بیان تصویری جامعه نقش اساسی داشتهاند؛ بهویژه این تأثیر در نبود رسانههایی چون تلویزیون و سینما تأثیر بیشتری داشته است.
- گرافیزم تصویری و حضور مکرر برخی نقشمایهها در اجتماع.
- نقاشیهای قاجار، سیاسیسازی و سیاستنگاری میکنند. این زایش سیاست در تابلوها، وجوه فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و... دارد. جامعه ایران در این دوره طولانی، با مشکلات ملی و هویتی زیادی مثل از دستدادن پارههایی از وجود، محدودشدن جغرافیا و حوادث تلخ سیاسی، نظامی و فرهنگی روبهرو بوده است؛ بنابراین بازگشت به قاجار نوعی یادآوری شکست سیاستها و بیثباتی را در برخی موارد گوشزد میکند.
هنر قاجار، ضمن بهتصویرکشیدن گذشته، به تصویرپردازی آینده نیز میپردازد. پس هنر این دوره یک وضعیت ناایستا و گذرا را به تصویر میکشد که ویژگیهای مشخصی دارد:
- نخست در جامعهای که تا آن زمان نقاشی عمدتا تصویرگر و در خدمت کتاب یا اسطورهسازی بود، کشیدن پرتره رواج پیدا میکند. در این وضعیت، فرد اشرافی به جای اسطوره، خودش را به تصویر میکشد؛ در آن زمان جامعه ما، به سمت تولد فردیت پیش میرود.
دوم؛ تولد یک طبقه اجتماعی نو و نیز تولد جامعه از ویژگیهای این دوره است. پس میتوانیم بگوییم دوره قاجار، از زمان امیرکبیر به بعد با مفاهیمی چون «نوآوری» و «تشخص» روبهرو بوده است.
اولین نگاه ما به سمت آثاری است که به طور مستقیم از هنر دوران قاجار بهره گرفتهاند. این دسته از آثار فرم یا محتوا را به طور مستقیم از هنر قاجار وام گرفتهاند و با بهرهگیری از رسانههای دیگر آن را به عنوان اثر جدیدی عرضه کردهاند. برای شناخت این دسته از آثار به برخی از آنها اشاره میکنیم.
خاطرات انهدام
خاطرات انهدام، نام مجموعهای از آثار آیدین آغداشلو است که بخشی از آن مربوط به سنتهای تصویری دوره قاجار است. او با حساسیت ویژهای سعی در کپیسازی آثار این دوره دارد و آن را با ابزارهایی از جنس تجسمی، منهدم یا بهاصطلاح، خط میزند. در اینگونه آثار، هنرمند در پی ساختوساز است و «ریزترکهایی» را که نشان از قدمت و کهنگی است با نقاشی نوآفرینی میکند. به بیان خود هنرمند درباره اینگونه از آثار، وی به انهدام ارزشهای زمانهاش پرداخته و خواسته است هتاکی و تخریب ارزشهای اصیل را بنمایاند.
شمایل قاجاری محصص
اردشیر محصص با توجه به روشهای فنی گرافیک - ویژه دوره قاجار- و ادغام آن با هنر معاصر، موفق میشود به زبانی بسیار آشنا، تلخ، سیاه، مستقل و خاص دست پیدا کند. موضوع آثار او از کاریکاتورهای ساده با مجله «توفیق» در دهه ٤٠ آغاز میشود. وی با طرحهایی از طنز سیاه و پر از هاشورهای ریز، با موضوع جابهجایی بخشهای مختلف اندام انسانی، نگاهی تند به دوران قاجار میاندازد. در پارهای از کارهای اردشیر محصص، وقایعنگاری عصر تملق و شمایل قاجاری، برای او تمثیلی بیش نیست. اردشیر محصص درامی را به تصویر میکشد که تضادی است بر جریان مدرنیزه؛ میان شخصیتها و آداب و رسومی که نشان از سنتهای قاجاری دارند. کاریکاتورهای طراحیگونه وی، نشان از تقابل او در برابر توحش زمانه، بوروکراسی، اختلاف طبقاتی و... است که بهدور از انسانگرایی شکل میگیرد؛ شخصیتهایی که لباسهای پولادین و فاخر برتن دارند، اما سرشان بر تن زیادی میکند. یا شخصیتهای روشنگری که گرفتار زرقوبرق و تشریفات قاجاری شدهاند؛ بهطوریکه مدالهای افتخار و نشانهای قاجاری، مجالی برای نفسکشیدنشان باقی نمیگذارد.
عکسهای قاجاری بهمن جلالی
از کارهای جلالی، گردآوری و اصلاح نگاتیوهای شیشهای گنجینه کاخ گلستان بود که با نگاهی متفاوت، عکسهای مربوط به دوره قاجاری را تغییر و در نمایشگاههای خارج و داخل کشور در معرض دید قرار داد. مجموعههای «تصویر خیال: سیاه و سفید»، «تصویر خیال: قرمز» نیز از مجموعه عکسهای مونتاژشده جلالی است که از نگاتیوهای دوره قاجار گرفته شدهاند. نگاه به دوره قاجار در گرافیک، نقاشی و عکاسی وی نگاه عجیبی است، گویی نقد زمان خویش و پناهبردن به گذشته است. آثار دیگری از نقشمایهها و نمادها و مضامین هنر دوران قاجار بهره گرفتهاند. این دسته از آثار بیشتر شامل عناصر تزیینی بهکاررفته در هنر دوران قاجار است؛ برای عنصر «بتهجقه» ازجمله نقشمایههایی است که در دوران قاجار به کثرت از آن استفاده شده است. هنر معاصر و گاهی هنر جدید ایران نیز از این نقشمایه بینصیب نمانده است. نقاشان مکتب سقاخانه، ازجمله کسانی بودند که به استفاده از اینگونه نقشمایهها رغبت فراوان نشان داده و برخی از آنان به صورت شابلونوار از این نقوش در آثارشان استفاده کردهاند. ژازه تباتبایی در نقاشیهای خود از ویژگیهای چهرههای قاجاری (ابروان پیوسته، چشم بادامی و کشیده و خال سیاه) بسیار بهره گرفته است. همچنین موضوع نقاشیهای ناصر اویسی از نقاشان سقاخانه بیشتر شاهزادههایی با این ویژگیهاست. در این آثار تصویر سوارههای اسب و شاهزاده خانمهای چابک، برگرفته از طرحها و نقشمایههای سلجوقی و قاجاری است. هنرمند با بهکارگیری این ویژگیها سعی در نشاندادن هویت ایرانی داشته است. پرویز کلانتری نیز در آثارش به نوع دیگری از عناصر آشنا و ویژه دوره قاجار بهرهبرداری کرده است. صادق تبریزی از دیگر هنرمندان این دوره است که از تلفیق پیکرههای صفوی و قاجاری و عناصر تزیینی این دوران آثاری را به تصویر کشیده است.
مضامین، عناصر پهلوانی و پهلوانان
از دیگر موارد درخور توجه در میان آثار هنرمندان معاصر، استفاده از مضامین، عناصر پهلوانی و موضوعات پهلوانان است که بیشتر در آثار هنرمندانی چون بهمن جلالی، خسرو حسنزاده، محمدعلی ترقیجاه و صادق تیرافکن مشاهده میشود. در اینگونه آثار، از ژستهای (حالات پیکرهها) پهلوانی - که معمولا در برابر دوربین عکاسی از خود نشان میدادند- با تکنیکهای متفاوتی بازنمایی و استفاده شده است. پیکره خاص پهلوانان، طرز پوشش و ویژگی ظاهریشان، ازجمله عناصری است که در آثار این هنرمندان به آنها توجه شده است.
* عضو هیأتعلمی دانشگاه هنر اصفهان. این مقاله چکیده سخنرانی امانی در اختتامیه نمایشگاه «قاجاریات» است که پنجم دسامبر در دوحه ایراد شد و اختصاصا در اختیار «شرق» قرار گرفته است.
روزنامه شرق
نظر شما