به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در ادامه روند گفتگو با مترجمان آثار ادبیات جهان در کشورمان، بعد از گفتگو با مهدی غبرایی، محمد عباس آبادی و ابوالفضل الله دادی، به سراغ مترجمی از حوزه ادبیات کودک و نوجوان رفتیم که جوایز متعددی را در حوزه ترجمه کتابهای کودک و نوجوان در کارنامه دارد.
در این گفتگو با شهلا انتظاریان درباره مشکلات مالی و معنوی کار ترجمه گپ و گفت داشتیم و سعی کردیم مانند گفتگوهای پیشین، درباره ترجمه به عنوان یک شغل نگاه کنیم. نبود قانون کپی رایت در کشورمان و ضربه هایی که میزند، از جمله موارد مورد تاکید انتظاریان در این گفتگو بود.
متن گفتگو با شهلا انتظاریان در ادامه می آید:
* خانم انتظاریان آیا کار ترجمه موجب تامین مالی تان می شود؟
متاسفانه همان طور که میدانید، تیراژ کتاب در کشورمان بسیار پایین است و با دستمزد و درصد کمی که به مترجمان، به ویژه مترجمان حوزه کودک و نوجوان، تعلق میگیرد، نمیتوان برای گذران زندگی روی این حرفه حساب کرد. برای من این کار بیشتر کار دل است و یک جور پول توجیبی.
* بازار کار ترجمه چقدر وسیع است؟ آیا به عنوان یک مترجم برای خود رقیب یا رقیبانی را متصور هستید؟
تا منظور از رقیب چه باشد! وجود رقیب را شخصا مثبت میدانم، چرا که باعث میشود انتخابها و نیز ترجمهها بهتر شوند. البته تعداد مترجمان در حوزهای که من کار میکنم، کم نیست و تعداد افراد باسابقه و با تجربه هم همین طور. و کسی که بخواهد آثاری خوب و باارزش به جامعه ارائه دهد، باید این موضوع را در نظر داشته باشد و تلاش لازم را انجام دهد.
البته امروزه کودکان جهان، جایگاه شایسته خود را پیدا کردهاند و آثار اختصاص داده شده به آنها نیز به لحاظ کمی و کیفی قابل توجه و پرتعداد است. اما متاسفانه عدم رعایت حق کپی رایت در کشور ما، باعث وجود مشکلاتی در کار ما مترجمان شده و انتخاب کتاب را مشکل کرده است.
گرچه خوشبختانه برخی از ناشران اخیرا این حق را رعایت میکنند و کپی رایت برخی کتابها را می خرند، ولی هر ناشری میتواند بدون رعایت این حق همان کتابها را منتشر کند و تا وقتی از بالا اقدام قانونی صورت نگیرد، این مشکل همچنان وجود دارد و موجب دغدغه خاطر ما مترجمان است.
* به نظرتان ترجمه آثار چه ژانری این روزها باعث رونق کسب و کار و رشد یک مترجم میشود؟ آثار داستانی، کتابهای آموزشی و دانشگاهی یا کتابهای موفقیت و روانشناسی؟
به نظرم با توجه به نظام آموزش محور جامعه ما، کتابهای کمک درسی همچنان در صدر کتابهای پرفروش قرار دارند. چه کتابهای درسی و چه کتابهایی که با مضامین روانشناختی و جامعه شناسی سعی میکنند بازار کتاب را به صورت تجاری و با این هدف در اختیار بگیرند و ناشرانی که پخش بهتری دارند، کتابهایشان به چاپ های بعدی می رسد و البته حمایتهای دولتی را هم نمی توان نادیده گرفت.
من معمولا کتابهای داستانی را ترجمه میکنم و در حد توانم میکوشم انتخابهای خوبی داشته باشم؛ ناشکری هم نمیکنم چون بارها موفق به اخذ جوایز مختلفی شدهام. اما متاسفانه حتی جایزههای معتبر ملی و جهانی یک کتاب هم باعث حمایت مسوولان از این کتابها نمیشود یا تبلیغ لازم برای آنها صورت نمیگیرد. اما کتابهای کلیشهای که در باجههای روزنامه فروشی عرضه می شوند و به راحتی در برابر چشم جامعه قرار می گیرد، خوب فروش می روند و بارها تجدید چاپ می شوند.
* بین مترجمان بزرگ معاصر، کسی بوده که او را به عنوان ملاک و میزان کار ترجمه، در نظر داشته باشید؟
در صد سال اخیر مترجم خوب کم نداشتهایم، نمیتوانم اسم فرد خاصی را ذکر کنم که او را الگوی خودم قرار دادهام اما تا جای ممکن سعی میکنم آثار خوب را بخوانم، چون اگر مطالعه کافی نباشد، ناخودآگاه هنگام ترجمه بسیاری از ساختارهای زبان مبدا به کار گرفته میشود و چنین چیزی اصلا برای زبان فارسی و به ویژه مخاطبان کتابهای کودکان خوب نیست.
* در کارتان استرس و اضطراب خاصی وجود دارد؟ به عبارت دیگر سختی کار ترجمه در کجاست؟
هر کاری سختیها و گرفتاری های خودش را دارد. ترجمه هم همین طور است؛ به خصوص برای کسی که کمال گراست و خواهان بهترینها. از همان ابتدا که میخواهم کتابی را انتخاب کنم، میشود گفت که استرسش شروع میشود که گاهی کمتر و گاهی بیشتر است. استرس برای زمان بندی، اینکه دیگری کار نکرده باشد، اینکه زبان اثر درست دربیاید، اینکه موارد ارشادی زیاد مشکل ساز نشود، اینکه مخاطب چطور با آن برخورد کند و کلی چیزهای دیگر که البته استرس شخصیت های داستان و مشکلات مطرح شده در آن هم اضافه می شود. چون در واقع مدتی با هر کتاب و شخصیتهای آن زندگی میکنم و خواه ناخواه تحت تاثیر غم ها و شادی های شخصیت ها قرار می گیرم.
* بین مخاطبان آثار داستانی، به نظرتان بچهها بیشتر داستانهای مدرن را دوست دارند یا داستان های کلاسیک را؟
داستانهای کلاسیک جای خود را دارند اما به گمان من بچهها، امروزه به آثار مدرن توجه بیشتری نشان میدهند. این ویژگی دنیای امروز ماست که با پیشرفت تکنولوژی و رسانه های ارتباط جمعی روز به روز بچهها تمایل بیشتری به کشف چیزهای جدید دارند.
* در صحبتهایتان به مساله کپی رایت اشاره کردید. در پایان گفتگو، درباره این موضوع کمی بیشتر بگویید.
متاسفانه در ایران بازار ترجمه با آشفتگی همراه است. هر کس میتواند کتابی را ترجمه و به بازار عرضه کند. هیچ سازمان یا مسوولی برای رسیدگی به این وضع وجود ندارد و رعایت نکردن کپی رایت وجهه جهانی ما را زیر سوال برده است. ما مترجمان، هنگام رویارویی با مولفان کتابهایی که آثارشان را ترجمه میکنیم یا هنگام ارتباط های مجازی، در حقیقت شرمنده میشویم که حقوق آنها را نادیده میگیریم و از طرف دیگر، کاری از دستمان بر نمیآید و دلمان نمی خواهد کودکان و نوجوانان سرزمینمان را از داشتن و خواندن اثار خوب جهانی محروم کنیم.
امیدوارم دست اندرکاران این حرفه، به مشکل نبود کپی رایت در عرصه ترجمه توجه کنند، چون ترجمه همواره، در ارتقای فرهنگ و ادبیات کشور ما و نیز در تمام کشورها، نقش مهمی داشته و دارد.
نظر شما