فرهنگ امروز/ رضا پورحسین:
فرو ریختن پایههای مشروعیت زاهدی با کودتا آغاز و اقدامات غیرقابل پذیرش شاه در دوران دو ساله دولت زاهدی نیز به پای او نوشته شد. زاهدی حقیقتا یک نخستوزیر قدرتمند بود و محمدرضاشاه به دنبال فرصتی بود تا او را حذف کند. نگاه مردم و جامعه به زاهدی تا قبل از اختلافاتش با مصدق کاملا مثبت بود. پس از جدایی راه زاهدی از مصدق یک دو دستگی در جامعه ایجاد میشود و برخی مخالف او میشوند. طیفی در جامعه وجود داشت که میگفتند زاهدی مجبور به انجام آن اقدامات بود تا کشور به دست کمونیستها نیفتد و با مداخله او کشور نجات یافت. اردشیر زاهدی در دفاع از پدرش این نگاه را بارها مطرح کرده است و هنوز هم برخی با این دیدگاه از زاهدی دفاع میکنند. در راستای بررسی علل کنار رفتن زاهدی از صحنه سیاست و سقوط دولتش گفتوگویی با محمدعلی بهمنیقاجار، پژوهشگر تاریخ معاصر داشتهایم که در ادامه میخوانید.
زاهدی چه مسیری را قبل از کودتای 28 مرداد 32 طی کرد تا به نخستوزیری رسید؟
زاهدی از امرای نظامی قدیمی است و در اواخر دوره قاجار نیز در ارتش حضوری پررنگ داشته است. زاهدی محصول عصر پهلوی نیست، بلکه پرورش یافته دوران قاجار است، هر چند که در براندازی سلسله قاجار با رضاخان همپیمان میشود. او از نظامیانی است که متعلق به ساختار قدیم ارتش و مکتب قزاقخانه است. او به همین علت همیشه خود را در مقابل خاندان پهلوی یک رجل مستقل میدیده، زیرا پهلوی در به اوج رسیدن او نقشی نداشته است. زاهدی داماد موتمنالملک پیرنیاست و با دخترش وصلت کرده که نوه مظفرالدین شاه است. بنابراین آن خانوادهای که زاهدی با آنها وصلت کرده سیاسی، سرشناس و دارای نفوذ است که در خارج از نظام سیاسی پهلوی هستند. همانطور که میدانیم پیرنیا جزو معدود افرادی بود که در مقابل جمهوری مطلقه رضاخان ایستاد و با آن مخالفت کرد و جالب اینجاست که رضاشاه هم به نحوی مرعوب اعتراض پیرنیا میشود. بهطور کلی میتوان گفت که زاهدی یک نظامی مستقل است که با رضاخان متحد میشود.
در ماجرای سرکوب شیخ خزعل، زاهدی نقش مهمی ایفا میکند. موفقیت زاهدی در سرکوب شیخ خزعل از اهمیت زیادی برخوردار بود، زیرا خوزستان پس از این درگیریها جایگاهش در مرزهای ایران تثبیت شد و اهمیت زیادی در حفظ تمامیت مرزی ایران داشت. پس از شهریور 1320 و سقوط رضاشاه، زاهدی به جرم همکاری با آلمان دستگیر میشود و انگلیسیها او را به حبس محکوم میکنند. تحمل حبسی که از سوی دولت انگلیس صادر شده است نیز برای زاهدی مفید واقع میشود و به او اعتبار بیشتری میدهد، زیرا خوی ضد انگلیسی در جامعه وجود داشت. در سال 1328 شمسی، انتخابات مجلس شانزدهم با تقلب علنی شکل میگیرد و محمدرضاشاه مانع ورود مصدق و جبهه ملی به مجلس میشود. بعد از تقلب در انتخابات اعتراض شدیدی از سوی جبهه ملی شکل میگیرد و این اعتراضها منجر میشود تا شاه جوان عقبنشینی و انتخابات را باطل اعلام کند. در این بین سرلشکر زاهدی به ریاست شهربانی کل کشور منصوب و انتخابات جدید با نظارت زاهدی برگزار میشود. در برگزاری مجدد انتخابات زیر نظر زاهدی تقلبی صورت نمیگیرد و سبب میشود تا مصدق و جبهه ملی به مجلس راه پیدا کنند و در همین مجلس قانون ملی شدن نفت تصویب میشود. این رخداد نیز سبب میشود تا به اعتبار زاهدی افزوده شود. زاهدی با وقوع این چند رخداد تبدیل به یک نظامی شجاع، مستقل و ریشهدار میشود که با خاندانهای مهم ایرانی نیز رابطه خوبی دارد. برگزاری این انتخابات آزاد در دل یک دیکتاتوری او را چهرهای پاکدست نیز جلوه میدهد و به نوعی نیز خود را در ملی شدن نفت سهیم میداند، زیرا در شکلگیری مجلس مستقل نقش مهمی داشته است.
با وجود این سابقه زاهدی و اقدامی که او در جهت هموار کردن ورود دکتر مصدق و جبهه ملی به مجلس شانزدهم انجام داد، اما بعد راهشان کاملا از یکدیگر جدا شد. جایگاه زاهدی در دولت مصدق چه بود و اختلافات آنها از کجا شروع شد؟
این اتفاقات سبب میشود تا زاهدی در دولت مصدق به عنوان وزیر کشور انتخاب شود. از این برهه زمانی است که میان زاهدی و مصدق اختلافاتی به وجود میآید و ریشه این اختلافات سرکوب اعتراضاتی از سوی زاهدی بود که منجر به سرکوب مردم شده بود و مصدق پس از این حادثه زاهدی را برکنار میکند و این برکناری باعث میشود تا زاهدی به صف مخالفان مصدق بپیوندد و در اواخر سال 1331 زاهدی تبدیل به مهمترین مخالف مصدق و در واقع کاندیدای جایگزینی و آلترناتیوی برای او میشود.
بقایی، مکی، آیتالله کاشانی و حائریزاده که از مخالفان مصدق بودند در این برهه زمانی ارتباطات مستحکمی با زاهدی برقرار میکنند. در چنین شرایطی زاهدی متهم به قتل افشارطوس رییس شهربانی وقت میشود و مصدق به دنبال دستگیری زاهدی است اما با حمایت برخی چهرههای با نفوذ و پناه دادن به زاهدی در مجلس در دورهای که آیتالله کاشانی رییس مجلس بوده است، تلاشهای مصدق برای دستگیری زاهدی ناکام میماند.
این وضعیت تا کودتای 28 مرداد ادامه پیدا میکند و محمدرضاشاه پس از کودتا، زاهدی را به عنوان نخستوزیر انتخاب میکند. زاهدی بر خلاف محمدرضاشاه کشور را ترک نمیکند و مقدمات کودتا را فراهم میکند و با سرپرستی زاهدی کودتا به نتیجه میرسد و قدرت به دستان زاهدی میافتد.
چه عواملی سبب میشود تا زاهدی نخستوزیری قدرتمند شود؟
با توجه به مواردی که اشاره کردم، زاهدی یک سابقه ضد انگلیسی، مستقل از خاندان پهلوی، وطندوست، شجاع و موثر در ملی شدن نفت برای خود ایجاد کرده بود و با شخصیتهای تاثیرگذار نیز پیوند خوبی داشت. زاهدی برای خود، شأنی بیش از یک نخستوزیر قائل بود. او در واقع خود را منجی شاه و یک فرد تاجبخش (کسی که سلطنت را به شاهی بخشیده است) میدانسته است.
ادامه این روند چطور جلو میرود؟ چه عواملی باعث میشود تا جایگاه زاهدی متزلزل شود؟
عواملی که باعث میشوند اعتبار زاهدی از بین برود چند مورد است؛
1- نخستین عامل شوک 28 مرداد است، زیرا در نگاه روشنفکران در این روز یک کودتا رقم خورده بود و قیام ملی تلقی نمیشد. به علت اینکه اراذل و اوباش در کودتا نقش مهمی داشتند مردم دیگر زاهدی را یک نفر مثل همین اراذل میدیدند که دولت ملی را ساقط کرده است.
2- در این برهه زمانی برخورد بدی که با مصدق میشود و نحوه بازداشت و محاکمه او نیز باعث میشود تا اذهان عمومی نسبت به زاهدی بدبین شود.
3- واقعه 16 آذر نیز عامل دیگری بود که زاهدی را بدنام کرد. هنگامی که زاهدی به دانشجویان دانشگاه تهران حمله میکند و تعدادی از آنها در این حمله جان خود را از دست میدهند، جامعه نفرت بیشتری نسبت به او پیدا میکند.
4- زاهدی در واقعهای دیگر انحلال مجلس توسط مصدق را میپذیرد و با تشکیل دوباره مجلس مخالفت میکند که این باعث میشود تا از بقایی و کاشانی فاصله بگیرد و به نحوی حامیان اصلی خود را از دست میدهد.
5- زاهدی در انتخابات مجلس هجدهم دخالت کرده و عملا افراد منتخب خود را وارد مجلس میکند و در این انتخابات تقلبهای زیادی صورت میگیرد که این واقعه نیز در تخریب چهره زاهدی بسیار موثر است. در این واقعه افرادی همچون مکی از مجلس کنار گذاشته شدند و تعدادی از افراد جبهه ملی که مخالف مصدق و یار زاهدی بودند نیز از زاهدی فاصله میگیرند.
6- همچنین پس از استقرار دولت زاهدی، سرکوب جریان فاطمی و اعدام او و نیز سایر مخالفان لکه ننگ دیگری در کارنامه زاهدی برجای میگذارد. عملا زاهدی از یک امیر نظامی با منزلت به یک مباشر در دیکتاتوری برآمده از دل کودتا تبدیل میشود.
7- زاهدی با امضای قرارداد کنسرسیوم و پشت پا زدن به ملی شدن نفت میخ آخر را به تابوت خود میکوبد. زاهدی گمان میکرد با حمایت محمدرضاشاه و انگلیس و امریکا میتواند در قدرت بماند. به محض اینکه زاهدی اعتبار خود و جایگاه خود را از دست میدهد شاه نیز او را بیشتر به حاشیه میفرستد و اختیاراتش کمتر میشود و در نهایت هم زاهدی را مجبور به استعفا میکند. زاهدی پس از استعفا عملا از صحنه سیاست حذف میشود و هیچ نقشی در رخدادهای پیشرو نمیتواند ایفا کند.
بزرگترین چالش پیش روی زاهدی چه بود؟
زاهدی در مجلس با مشکل زیادی مواجه نبود، زیرا نمایندگان را دستچین کرده بود و کمتر مخالفی در مجلس داشت و گهگاهی مصطفی کاشانی فرزند آیتالله کاشانی با او به مخالفت میپرداخت و دولت او را نقد میکرد. از منتقدان جدی دیگر زاهدی در مجلس هجدهم حائریزاده بود ولی بهطور کل مجلس دردسر خاصی نتوانست برای دولت زاهدی ایجاد کند و غالب چالشهای زاهدی با دربار و شخص شاه بود. زاهدی هنوز تصور میکرد که نخستوزیر مشروطه است و به پشتوانه نظامی خود دلخوش کرده بود و تصور میکرد حامیان خارجی قدرتمندی دارد اما صرفا آلت دست محمدرضاشاه بود و هیچ جایگاه دیگری پس از کودتا نداشت و این برای زاهدی قابل قبول نبود و سبب شد تا تنشهایی بین زاهدی و محمدرضاشاه ایجاد شود و شاه نیز اقدام به حذف زاهدی کرد. فرو ریختن پایههای مشروعیت زاهدی با کودتا آغاز و اقدامات غیرقابل پذیرش شاه در دوران دو ساله دولت زاهدی نیز به پای او نوشته شد. زاهدی حقیقتا یک نخستوزیر قدرتمند بود و محمدرضاشاه به دنبال فرصتی بود تا او را حذف کند.
نگاه مردم و رسانهها در آن مقطع به زاهدی چگونه بود؟
نگاه مردم و جامعه به زاهدی تا قبل از اختلافاتش با مصدق کاملا مثبت بود. پس از جدایی راه زاهدی از مصدق یک دو دستگی در جامعه ایجاد میشود و برخی مخالف او میشوند. طیفی در جامعه وجود داشت که میگفتند زاهدی مجبور به انجام آن اقدامات بود تا کشور به دست کمونیستها نیفتد و با مداخله او کشور نجات یافت. اردشیر زاهدی در دفاع از پدرش این نگاه را بارها مطرح کرده است و هنوز هم برخی با این دیدگاه از زاهدی دفاع میکنند. رسانهها نیز در آن زمان نگاه خوبی به زاهدی نداشتند حتی طرفداران دربار عملا زاهدی را سانسور میکردند و آنچه قیام ملی میدانستند را دستاورد خود شاه میدانستند. عملا زاهدی تمام پایگاههای خود را از دست داد. احترام زاهدی محفوظ بود و دربار پس از مرگش برای او تشریفات و مراسم برگزار کرد اما سانسور علیه او شدید شد و قصد حذف نقش او در بازگشت شاه را داشتند.
هنگامی که دولتهای بعدی مستقر میشوند و اتفاقاتی که رقم میخورد نگاه برخی منتقدان مثبت باقی میماند همچون حایری و کاشانی و مکی و بقایی که همچنان بهطور کلی نظرات نسبت به زاهدی مثبت باقی میماند.
روزنامه عتماد
نظر شما