فرهنگ امروز/ سجاد صداقت : «چرا سیاستگذاری به همان اندازه که نیازمند علم است به فیلسوفان نیاز دارد؟» این جمله شاید یکی از مهمترین مباحثی باشد که در حوزه فلسفه طی سال اخیر در جوامع دانشگاهی و بهطور مشخصتر در دپارتمانهای فلسفه دانشگاههای جهان، مطرح شده است. هر چند این موضوع دغدغهای بزرگ در میان نسل اولیه فیلسوفان بوده و همواره نسبت سیاست و فلسفه و مباحث رایج در سنتهای فلسفی را شکل داده است، در جامعه علمی امروز این بحث در قامت رویکردهای گوناگونی - همانند آنچه در ابتدای این متن آورده شد - در حال بررسی است. به تازگی نشریه «گاردین» در مطلبی با همین عنوان به یافتههای دنیل سارویتس، محقق سیاسی دانشگاه نیوآتلانتیس پرداخته است؛ بحثی که سارویتس در آن بهطور خلاصه معتقد است فلاسفه میتوانند برای پرسش صحیح به سیاستگذاران کمک کنند؛ اما برای گرفتن کمکهای عملی، فلسفه دانشگاهی باید از «علوم آزاد ( science)» درس بگیرد.
پرسیدن سوال درست
«گاردین» در یادداشت خود با اشاره به مقالهای که اخیرا دانشگاه نیوآتلانتیس آن منتشر کرده، مینویسد: «محقق سیاسی دنیل سارویتس استدلال میکند فیلسوفان قادرند به سیاستمداران برای پرسیدن سوال درست کمک کنند؛ اما برای انجام دادن این کار، فلسفه دانشگاهی باید چیزهایی از علم بیاموزد. علیرغم اینکه تحقیقات مدرن بسیار پرفایده بودهاند، نتایج آنها بسیار مبهم، قابل مناقشه و شکبرانگیزتر از گذشته هستند. این مشکل به خاطر فقدان حمایت مالی یا انگیزههای علمی نیست، بلکه بیشتر به دلیل اعتقاد به علم به مثابه دانشهای عینی است که به مناقشات سیاسی پایان میدهند. تغییر در انتظارات ما درباره استفاده از علم در سیاست، به صورت ضمنی به این معنی است که چیزی شبیه مباحثات فلسفی در مرکز تصمیمسازیها قرار گیرند.» در این میان اما آنچه بحث را به فاز تازهای وارد میکند پرسشی است که سارویتس درباره فلسفه و سیاست مطرح کرده است: «آیا بهطور فلسفی ارتباطی میان فلسفه و سیاست وجود دارد؟» او بلافاصله پاسخ میدهد: «به هر حال امیدواریم وجود داشته باشد؛ زیرا فلسفه در زمانی که بنیادگرایی ارزشی دلایل جزمگرایانهای برای ارزشهای ما ارائه میداد، بهعنوان راهحل اساسی جایگزین آن شد. در نتیجه فلسفه میتواند نسخهای برای اختلال عملکرد سیاسی به دست دهد.
درواقع این مساله به معنای استفاده از افراد با دیدگاه فلسفی در طیف گستردهای از نهادهای سیاسی و موسسات نظارتی است. البته نه منحصر به اشخاصی که پاسخگو هستند؛ بلکه افرادی که سوالات درست را مطرح میکنند.»
محدود کردن ایدهها در دپارتمان فلسفه
سارویتس در مقاله خود به این نکته اشاره میکند که فلسفه قبلا جایگاه مشخصی داشته است و به گفته او از لحاظ اجتماعی پایین بوده، اما این مساله منجر به آن شده که نهادهایی به وجود بیایند که فلسفه را به جایگاه اصلیاش برسانند. پیش از قرن بیستم فلاسفه در شغلهای متنوعی دیده میشدند. اگر چه از سال 1900 به بعد آنها صرفا یک خانه با عنوان دپارتمانهای فلسفه در دانشگاه داشتند. اینجا است که نظر سارویتس میتواند عجیب و در عین حال جنجالی جلوه کند: «دپارتمانهای فلسفه با محدود کردن ایدهها در خودشان مشکلاتی را برای فلاسفه ایجاد میکردند که در ارتباط عملی با شبکههای گستردهتر اجتماعی هویدا میشد؛ حتی فیلسوفان کاربردی از نوعی مشکل نظمدهی رنج میبرند.» در واقع سارویتس معتقد است که علم بهطور دردناکی فلسفی و بهطور کلی شامل مسائل انسانی است.
فیلسوفان در عمل به یک نظم محدود بسیار تخصصی از دانشمندان تقلید کردهاند که این از بدترین روشها است.
نیاز به جنبشی تازه
این محقق سیاسی پس از این بحث نتیجهگیری مهمی میکند و میگوید: «امروزه نیاز به چیزی شبیه جنبش «علم آزاد» به سمت علوم انسانی وجود دارد. علم آزاد میتواند نشانه تغییری بنیادی در آنچه علم ارائه کرده، باشد.» اما تعریف «علم آزاد» میتواند به فهم بحث کمک شایانی کند: «علمی عملیاتی بهطوری که دیگران بتوانند آن را منطبق کنند و اشاعه دهند؛ به گونهای که اطلاعات تحقیق شده، یادداشتهای آزمایشگاهی و دیگر پروسههای تحقیقاتی به صورت رایگان در اختیار همه باشد. به عبارتی در آن امکان استفاده و نشر دوباره و تولید مجدد وجود داشته باشد.
تحقیقات مرتبط با این علم شامل اطلاعات و متدها است.» سارویتس مینویسد: «با فراخوان برای دادههای آزاد، آزمایشگاههای آزاد، بررسی دقیق آزاد و دسترسی آزاد.» سارویتس نتیجه میگیرد که «علوم انسانی آزاد» نیز میتواند بهطور مبتکرانهای برای بیرون آوردن فلسفه از مطالعات آکادمیک و ورود آن به جامعه کمک کند. این محقق سیاسی در پایان مقاله خود به این نکته مهم اشاره میکند که فلسفه در تلاش است به نوبه خود سوالاتی آزاد در مورد زندگی خوب، زیبایی و عدالت را مطرح کند؛ در حالی که این مباحث توسط کارشناسان مهر و موم و با قطعیت بسته شده است: «به نظر میرسد، با این حال، همه ما محکوم به فلسفهورزی هستیم. بنابراین اجازه دهید راهی برای انجام آن در مکانهای عمومی که روی همه باز است، پیداکنیم.»
منبع: فرهیختگان
نظر شما